هرچی یاد میگیری باید یاد بدی

هرچی یاد میگیری باید یاد بدی

اینجا نوشتگاهیست برای منتشر کردن هرچیزی که یاد میگیرم
هرچی یاد میگیری باید یاد بدی

هرچی یاد میگیری باید یاد بدی

اینجا نوشتگاهیست برای منتشر کردن هرچیزی که یاد میگیرم

یادداشتی بر تحلیل دکتر زیباکلام با عنوان «چرا شعار عبور از روحانی خطاست»

استاد صادق زیباکلام چند روز پیش پستی در سایت خود داشتند  با عنوان چرا شعار «عبور از روحانی خطاست» که در آن به بررسی این مسئله می پردازند که هیاهوی رسانه ها و اعتراضات مردمی اخیر موجب شده... 

عده زیادی از رأی دهندگان به دولت آقای روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری سال 1396، امروز با گذشت نزدیک به 7 ماه از انتخاب مجدد ایشان تصور کنند انتخابشان اشتباه بوده و هشتگهایی با مضمون  «پشیمان هستم» و «عبور از روحانی» را کلید بزنند. من در ذیل پست ایشان یادداشتی نوشتم که امیدوارم جناب دکتر آنرا در سایتشان منتشر کنند. ولی بهرحال اگر هم منتشر نکردند حق میدهم! چون اولاً خیلی طولانی شد و ثانیاً گمان نمیکنم جناب زیباکلام فرصت رسیدگی به تمام یادداشتهای وارده بر سایتشان را داشته باشند. د رعین حال  گفتم خالی از لطف نیست آن  متن را در وبلاگ خودم بگذارم تا دوستان نظر یا یادداشت یا هجو یا .....ی بهش وارد کنند!!! پستی که در سایت شخصی دکتر زیباکلام انتشار یافته از اینجا بخوانید.

متن گیرا و عالی شما نشان از درک دقیق و بسیار نافذ شما از دیدگاههای دو طرف مسئله دارد: یک طرف دولتی که با وعده های خودش مردم را به انتخابات کشاند و طرف دیگر رأی دهندگانی که تصور میکنند رئیس جمهور عامل نظام بوده و رکب زده و بارش را بست و رفت و ...مراسم روز دانشجوی دانشگاه امیرکبیر با حضور جنابعالی را دیدم و تصمیم گرفتم بزعم خودم تجربه مشابهی از حال و هوای این روزها  را که در دوران دانشجویی خودم در سال 84 نظاره گر بودم را در اینجا با خوانندگان این گفتار همرسانی کنم. این نوشته تصدیق کامل بیانات جنابعالی در مقاله بالاست و امیدوارم مؤید درک دقیق شما از صورت مسأله فعلی تحت عنوان «عبور از روحانی» باشد.

بعنوان کسی که سالهای 81 تا 86 دانشجوی دانشگاه پلی تکنیک بودم و بسیاری تجمعات و تحصنها را دیدم، در تحریم انتخابات شوراهای 82 و ریاست جمهوری 84 شرکت کردم، همراه و همصدای خیل عظیم دانشجویان تحت سیاستهای دفتر تحکیم وحدت شدم و در انتخابات 84 با اشتیاق و ولع بسیار مثال زدنی آن دوران، میخواستیم خاتمی را زیر چرخهای غران حرکت جمعی خود بگیریم و به کمتر از قلع و قمع و حتی بازداشت خاتمی و یارانش راضی نبودیم(!)، حالا با گذشت 12 سال میفهمم که تمام آن رفتارها و موضعها چقدر هیجانی، بدور از عقلانیت و دوراندیشی بود. کانّه تانکی شده بودیم و به در بسته دانشگاه حمله میکردیم و درها را به لرزه میانداختیم گویی خاتمی پشت آن درهاست و اگر قدری محکمتر درها را بلرزانیم و ویران کنیم، خاتمی رابه  زیر گرفته ایم و تمام! از فرداست که ایران گلستان شود و گل و بلبلها به دار و دیوار مصفای دانشگاه برگردند و زندگی ما و تمام رأی دهندگان دیروز و مظلومان و ورشکستگان امروز، توأم با امید به آینده و اقتصاد شکوفا و نرخ تورم یکرقمی و شرایط اجتماعی و فضای سیاسی خیلی باز و ... به ما سلام میکند! هیچ در محاسبات ساده انگارانه و سطحی خودمان زحمت این را نکشیدیم که حساب کنیم در این ساختار حکومتی و با این شرایط توزیع قدرت در نظام جمهوری اسلامی، رئیس جمهور واقعاً چند درصد سهم دارد؟ چقدر می تواند اختیاردار کامل یک امر باشد؟ چقدر از صداسیما بهره دارد؟ چه درصدی از قدرت نظامی و امنیتی زیرنظر اوست؟ مسئول چند نهاد فرهنگی انقلابی را عزل و نصب میکند؟ چه مقدار از بودجه سالانه به اختیار او در دستگاها تقسیم میشود؟ اینها سؤالاتی است که هیچگاه از خود نمیپرسیدیم. شاید گردش اطلاعات مثل شبکه های اجتماعی امروز نبود یا شاید در انبان تاریخ این انقلاب کسی مثل احمدی نژاد تجربه نشده بود تا بدانیم تحریم انتخابات و بی توجهی به سرنوشت صندوقهای رأی تا چقدر می تواند خطرناک باشد. این تجربه را نداشتیم اما اینها هیچ دلیل خوبی برای این نمیشد که تندروی کنیم. هیچ توجیهی نداشت که فکر کنیم اگر خاتمی آهسته میرود با تهییجات ما حتماً دور میگیرد و سرعتش بالا میرود! این ناآگاهی ها زمینه تاختن بر 8 سال خدمات و فرصتهای دولت اصلاحات شد. جو روانی و تشدید ناامیدی موجب القای این تکیه کلام مزخرف بی پایه شد که «خاتمی هیچکار نکرد!!»  سرایت آن جو مسموم موجب آن شد که دیدیم. 8 سال بعدی احمدی نژاد فقط بقدر 8 سال در زندگی و تاریخ معاصر ما اثر نگذاشت، بلکه تا همین امروز و فرداها که فسادهای گسترده را میبینیم اثر شوم خودش را داشته. تا همین دیروز که زلزله، خانه های مهر دولت مهرورز را لرزاند، اثرات آن تحریم مارا لرزاند و خدا می داند اگر فردا رو شود فلان افراد و بخشهای امنیتی این نظام دارای پرونده فساد اقتصادی سازمان یافته هستند، چه پیامدهای دیگری به مخیله مان خواهد رسید که تبعات آن رفتار سیاسی اشتباه سال 84 ماست. ما نباید جوگیر و مقهور این فضا میشدیم که خاتمی بیعرضه است، هیچ نکرد و فرصت سوخت و عامل نظام بود و سازش کرد و .... باید چشم باز میکردیم که کسی که در دولت 8 ساله اش هیچ فسادی نداشت اگر حتی 30درصد قدرت این مملکت بدست او بود، مسلماً انتظارات مردمش را اجابت میکرد.
امروز اما همان حکایت را با روحانی میخواهیم تکرار کنیم. فکرمیکنیم لبخندهای ظریفش دارد پوزخندمان میکند. فکر میکنیم همه چیز در دسترسش بود و هیچ نکرد. میخواهیم از رویش رد شویم. باز جوگیریم. باز مثل سال 84. مثل 76و 77. من که بیاد ندارم اما استاد زیباکلام سالهای 58و 59و 1320 تا 1332 و کمی عقبتر، اوایل مشروطه در 1285 را بیادمان می آورند. پس درس بگیریم. غیظ نکنیم. خیز نگیریم. تند ندویم تا چند قدم جلوتر بناچار زمین نخوریم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد